به شهر "ناهشیار"ی ها گام می گذارم .در خیابان های "تویتتر" پرسه می زنم. به خانه ها سرک می کشم. ناهشیار این مردم مثل آدمی مستی می ماند که در یک شب تاریک زیر یک چراغ برق عق می زند.سرگیجه می گیرم از این اینهمه "ادا و اطوار" و "لغزشهای کلامی" به "هشیار" ی باز می گردم .